دسته : روانشناسی و علوم تربیتی
فرمت فایل : word
حجم فایل : 262 KB
تعداد صفحات : 120
بازدیدها : 241
برچسبها : روانشناسی عرفانی دانلود پایان نامه
مبلغ : 7000 تومان
خرید این فایلمقدمه
اگر عرفان به معنای شناخت خدا در خویشتن است پس روانشناسی عرفانی هم راه و روشهای این شناخت است . این راه و روش همان است که پیامبران واولیاء و عرفای حقّه در طول تاریخ پیش روی بشر نهاده اند و لذا همه مخلصان و حکیمان و متفکران بزرگ عرصه انسان شناسی همانا پیروان صدیق دینی خدا بوده اند. اگر امروزه متفکّران علوم انسانی در غرب به عرفان اسلامی روی نموده و مولوی و حافظ و عطار و سهروردی را همچون نخستین و کاملترین روانشناسان تاریخ کشف می کنند از همین روست روانشناسی عرفانی ، شناخت جاودانگی روح انسان و فعل و انفعالات الهی وجود بشر است و جاودانگی این روح را درک نموده و انسان را دعوت به هماهنگی با روح خود می نماید که همان تسلیم امر حق در خویشتن شدن و موحد و یگانه شدن و نجات از ظلمت نفس خویش است. روانشناسی عرفانی که رسالت ما در این نشریه می باشد نوری است که به اعماق تن و جان و روان می تابد تا انسان را با حقیقت جاوید روح خود آشنا و همراه سازد و خود را با خویشتن دوست و یگانه نماید . (بنابراین عرفان همان روانشناسی حقیقت روح بشر است و جز این همه روانشناسی ها به مثابه دام های خود فریبی می باشد و انسان را از جاودانگی و فعل و انفعالات روح خود بیگانه کرده است)
روان همان روح است همانطور که روح هم در لغت عربی ازریحبه معنای نسیم و باد است که امری جاری و روان است و آرام و قرار ندارد.
هر چیز صاحب حرکت و جهشی دارای روح و روان است و هیچ چیزی هم فاقد حرکت در جهان وجود ندارد منتهی نوع حرکت ها متفاوت است که گاه عیان و گاه نهان است. این حرکت حتی در عالم جمادی در دل ذرات و اتم های تشکیل دهنده آن حضور دارد که به چشم ظاهر دیده نمی شود ولی همان طور که قرآن کریم می فرماید: اگر آدمی با چشم بصیرت و شهود قلبی بنگرد خواهد دید که حتی کوه ها چون ابری در جریان هستند و بنده این مشاهده را دریافته ام.
پس کل جهان و جهانیان دارای روح و روان هستند یعنی دارای درجات تجلی و ظهور و بروز و بسته به قدرت معرفت و ادراک روحانی. و همانطور که درجات نزول و ظهور جان و حرکت داریم درجات روح و روان هم داریم: روح و روان جمادی و نباتی و حیوانی و انسانی. و نیز درجات نزول و ظهور روح در انواع انسان ها.
همانطور که در قرآن کریم می خوانیم که خداوند خلقت هر چیزی را در آن وحی فرمود و می دانیم که وحی همان القای روح است. پس هیچ چیزی روحی نیست. ولی آدمی روحانی ترین و روان ترین موجود عالم است. همه ویژگی های حیات و هستی او دال بر این ادعاست. و اصلاً قدرت انسانیت بشر به میزان ظهور و بروز آوردن همین روح و روان است و به میزان خلاق نمودن آن در خویشتن و در جهان.
پس اگر اساس و انگیزه و موتور محرکه خلقت هر چیزی همان وحی الهی یعنی روح الهی در آن چیز است پس روح و روان شناسی به مثابه بنیادی ترین شناخت است. و انسان به میزانی که با روح خود مربوط شده و درباره اش معرفت می یابد و به آن ملحق و همسو و روحانی می شود و روحانیت جهان را هم در می یابد زرا روح الهی امر و اراده اوست طبق کلامش در قرآن، و امر او امری واحد است در سلسله مراتب نزول و ظهور. همانطور که می فرماید که کل جهان و جهانیان را از نفس واحده ای آفریده است.
...
حالات آدمی که بیانگر حس های آنی هستند برخاسته از واکنش حواس بر نفس بشرند و صفات انسان هم برخاسته از واکنش غرایز بر نفس می باشند.
حالات و صفات از یک جنس هستند منتهی با دو مداومت و مقاومت متفاوت که یکی لحظه ای و موقتی و دیگری دائمی و پایدار است مثل: خشم، شتاب، ترس، گلایه، شوق، وسوسه، دغدغه، دلتنگی، حرص، امید، یاس، کبر، شک، حیا، انکار، شکر و دلهره، وحشت، اعتماد، تصدیق، ضعف، حزن، شادی، ادب، پریشانی، حب، بغض کنجکاوی و غیره.
در واقع صفت همان حالات پایدار و دائمی هستند و یا حالات همان صفات دمدمی و گذرا می باشند.
همانطور که درک می کنیم همه حالات و صفات آدمی دارای ماهیتی دوگانه و دیالکتیکی هستند: شادی و غم، یاس و امید، صبر و شتاب، کفر و شکر، حب و بغض و غیره. و آن حاصل دو وضعیت کلی از دل انسان است: قبض و بسط یا ثقل و روانی یا تاریکی و روشنایی یا نزول و عروج! این دل است که یا دچار قبض و ثقال و تاریکی و تنزل روان است و دچار بسط و روانی و روشنایی و عروج روح یا روان! و این اساس روانشناسی احوال و صفات بشری است که طبعاً مولد دو نوع و کیفیت از امیال و افکار و اعمال و گفتار می باشد.
نفس (خود) آدمی روان است و این جریان روح است. و روح آدمی که روح خداست در خلقت تکوینی، یا از اعماق ذات هوئی انسان بالا می آید و به سوی درب دل عروج می کند تا وارد بر تن و حیات دنیوی انسان شود که این وضع انبساط و روانی و روشنایی و عروج نفس است و همه احوال و صفات نیک حاصل این وضع است و یا به عکس روی به سوی ذات هوئی دارد و در قهقرای عدمی و عمائی وجود به قهر می رود و لذا تن و دل و روان و اندیشه و هوش و حواس و غرایز هم دچار انقباض و کدورت و تاریکی و ثقل و قحطی و افسردگی می شود و این علت همه احوال و صفات بد در انسان است این شاه کلید خودشناسی و روان شناسی روحانی و عرفانی و قرآنی است. که همه حالات و صفات و امیال و اعمال ضد و نقیض آدمی از آن دو وضعیت کلی می باشد. این هبوط و عروج روح در انسان است و با صعود و روان آدمی در حال انبساط و عروج روح رویکرد خودی و قلبی دارد و لذا آدمی دارای عملکردی خلاق و اصیل است ولی در حال انقباض و هبوط روح رویکردی بی خودی دارد و به هویت من-توئی و عاریه ای و تاریخی و اجتماعی و اقتصادی و سیاسی روی می کند و اساساً یک نقلد مجبور است.
فهرست مطالب
فصل اول : روان چیست؟
فصل دوم : خود چیست؟
فصل سوم : دل چیست؟
فصل چهارم : حواس چیست؟
فصل پنجم : غرایز چیست؟
فصل ششم : حالات و صفات
فصل هفتم : ذهن (ظن)
فصل هشتم : امراض
خرید و دانلود آنی فایل